loading...
دشمن قدیمی
پویش بازدید : 7 شنبه 19 مهر 1393 نظرات (0)

بعد از اینکه قصه با عبارت معروف و خاطره انگیزه "یکی بود، یکی نبود!" شروع شد؛ حالا باید قصه ادامه پیدا کند؛

میشه گفت به طور دقیق از اینجاست که بچه ها و مخاطبین اصلی قصه پرسش هاشون رو شروع می کنن:

- این کی بود؟ خوب بود یا بد؟

- اون یکی چرا این کار رو کرد؟

- چرا این طوری شد!؟

- ...

پویش بازدید : 8 سه شنبه 04 شهریور 1393 نظرات (0)

قصه بزرگی

اولین بزرگ و بزرگترین

قصه ی یکی بود یکی نبود است؛ این آغاز حقیقی تمام قصه هاست و کلی پندآموز که گویی همیشه ساده از کنارش می گذریم؛ اما شاید حقیقت پنهان پشت این واقعیت یکی بود یکی نبود جالب باشد.

خیلی بستگی دارد که چگونه بخوانیمش: "یکی بود، یکّی نبود!"

 

پویش بازدید : 5 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

من با قدم های آرام آمده ام؛

نمی دانم برای ماندن، یا رفتن!

اما به من آموخته اند که قدم ها را باید برای استقامت برداشت؛ محکم و استوار؛

چون سرو! و در این میان هستند کسانی که نخواهند من و تو پابرجا نمانیم

آن ها تبرها هستند؛

تبرها از قدیم دشمنان درخت ها و پابرجایی آن ها بوده اند؛ اگرچه معمولا جنس دسته های تبر از جنس درختان بود!

آمده م که با هم بشناسیم دشمنان قدیمی را؛ دشمنانی که از ما و عملکرد گذشته و آینده ما در آن ها نشانه هاست!

همراه شوید و شویم!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟